واکسن 4 ماهگی بیتا
عزیزم امروز برای زدن واکسنت با بابایی رفتیم بهداشت......هم من هم بابایی خیلی دلهره داشتیم. وقتی میخواستن واکسنتو بزنن بابایی سرتو گرم کرده بود و داشتی با بابایی میخندیدی که یهوخانوم پرستار واکسنتو زد.....خنده ی قشنگت تبدیل شد به گریه ولی خداروشکر بابایی زود سرتو گرم کرد و دوباره خندیدی عزیزم.تا عصر حالت خوب بود ولی بعدش تب میکردی و یه مدت کوتاه تبت پایین میومد و دوباره میرفت بالا.خیلی روز بدی بود.فرشته کوچولوی من همش بیحال بود و نمیخندید.الانم که دارم مینویسم به زور استامینوفن کنارم خوابیدی عزیزم.
کنترل امروز بیتا
قد:63
وزن:6300
دور سر:40
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی