بیتابیتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

بیتای زندگی مامانی و بابایی

اولین عروسی

1392/3/22 22:26
نویسنده : مامان مهسا
868 بازدید
اشتراک گذاری

عشق کوچولوی من امروز من و شما و مامانجونی برای اولین بار با حضور تو رفتیم عروسی یکی از اقوام..... خیلی خوش گذشت.انگار که میدونستی عروسیه.....خیلی ذوق میکردی و اصلا دلت نمیخواست بخوابی.دائما برمیگشتی سمت عروس و باهاش حرف میزدی.الهی من قربون اون حرف زدنت بشم مامانی. بدون مامانی خیلی دوست دارهقلب

اینم عکست با لباس ممهمونیت که تو تالار ازت گرفتمماچ

این عکسم وقتی از عروسی برگشتیم بابایی ازت گرفت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

خاله الهام
28 خرداد 92 18:03
عزيز دلم انشالله عروسي خودت
شقایق
28 خرداد 92 18:12
وااااااااای هزار ماشالا خاله جون چقدر ماه شدی با اجازه شما رو لینگ کردم
الهام مامان یسنا
28 خرداد 92 18:18
ماشالله گل دختری با اون چشمهای خوشگل. شما رو تو عروسی با عروس اشتباه نگرفتن؟ خدا حفظش کنه.
ghazal
28 خرداد 92 19:29
الهی قربونش برم چقدر ناز شده. انشالله عروسی خودش مهسا جان.خیلی دلم براش تنگ شده .یه ماچ گنده از طرف من بکنش
ریحان
28 خرداد 92 19:58
وای بیتاجونم خودش یه پاعروسه..... الهی جیگرتوووووو برم من.. اسپند یادت نره...
رویامامان نورا
29 خرداد 92 0:57
انشا... عروسی خودت خاله جونی
مرمر
29 خرداد 92 11:32
خاله صدیقه
2 تیر 92 19:52
خاله جون ناز بودی تو این لباسا از همیشه نازتر شدی.خیلی خوشکل شدی عزیزم