انتخاب اسم بیتا
وروجک من شما تاروزی که به دنیا بیای اسم نداشتی
وروجک من شما تاروزی که به دنیا بیای اسم نداشتی
من و بابایی واسه انتخاب اسمت خیلی سختگیر بودیم.آخه میخواستیم یه اسمی باشه که هم معنی خوبی داشته باشه هم اینکه وقتی انشالله شما بزرگ شدی از اسمت راضی باشی.انصافا وظیفه سختی داشتیم مامانی.هر روز یه اسمی انتخاب میکردیم بعد میگفتیم نه این بده.منم خیلی ناراحت بودم و میگفتم آخه چرا دخمل ما اسم نداره؟
تا روزی که شما بدنیااومدیچه روز شیرینی بود عزیزکم.وقتی ملاقات تموم شد و بابایی میخواست بره بهش گفتم دخملمون اسم نداره ها.....من تا کی دخملی صدا کنم این جیگرو؟برو واسه دخملم یه اسم خوب انتخاب کن سپردم به خودت. بابایی ام گفت چشم.من امشب واسش یه اسمی انتخاب میکنم که بهش بیاد.فردا صبح که مخن و شما میخواستیم مرخص بشیم از زبون شما به بابایی اس ام اس دادم و گفتم بابایی پس کی میای پیش من؟من و مامانی داریم مرخص میشیم؟؟؟؟؟؟؟بابایی ام جواب داد بیتای من الان میام پیشتون
اینطوری بود که اسم شما بیتا شدبابایی گفت دخمل من یدونه و تکه اگه موافق باشی اسمشو بذاریم بیتا؟منم گفتم چرا که نه.خیلی ام خوبه.
آخه دخملکم تو بیمارستان همه پرستارا و همراهان بقیه بیمارا هم میومدن دیدن تو میگفتن چه دخمل نازی!مثل فندق میمونه
عزیزم انشالله وقتی که بزرگ و خانوم شدی از اسمت راضی باشی.
بدون که بودنت کنار من و بابایی خیلی آرامش دهنده است همه غم و غصه هارو از یادمون میبره.دوست دارم مامانی